1403/02/27

به بهانه تولد 79 سالگی اسطوره/ سهراب سرابی، مردی که زندگی اش را وقف پرورش اندام کرد

سهراب سرابی، اسطوره پرورش اندام ایران روز 13 فروردین 1403 تولد 79 سالگی خود را جشن گرفت.

به گزارش روابط عمومی فدراسیون بدنسازی و پرورش اندام، سهراب سرابی که یکی از اسطوره های تکرار نشدنی پرورش اندام ایران به شمار می رود، بعد از سالروز تولد 79 سالگی خود از اینکه فدراسیون پیشنهاد داده یکی از مسابقات مهم سال جاری به نام او برگزار شود، ابراز خوشحالی می کند.

به بهانه فرا رسیدن زادروز 79 سالگی اسطوره پرورش اندام ایران با او گفتگویی داشتیم. سهراب سرابی در این گفتگو خاطراتی از ورود خود به پرورش اندام و مستقل شدن این رشته از سال 84 را بیان می کند.

 

* با فیلم هرکول به بدنسازی علاقه مند شدم

سال 35، 36 بود که فیلم هرکول آمده بود. من با دیدن این فیلم به هیکل و شخصیت هرکول علاقه مند شدم. بعد از آن وقتی در سن نوجوانی دنبال این بودم که ورزشی کنم که شبیه او شوم، به من اول گفتند که باید به ژیمناستیک بروی. بعد از آن گفتند باید رشته باستانی کار کنی، اما ورزش باستانی هم بیشتر برای بالاتنه بود. حتی دوومیدانی هم به من پیشنهاد شد. من والیبال هم بازی می کردم و یک روز که مشغول بازی بودم، یکی از دبیران ورزش ما سمت من آمد و گفت چرا پرورش اندام کار نمی کنی؟ من گفتم پرورش اندام چیست؟ او مرا راهنمایی کرد و گفت یک باشگاهی است که با وسایل مخصوص بدنسازی کار می کنند، اما ریسک مصدومیت مثل کشتی ندارد. بعدازظهرها که مدرسه تعطیل می شد، یکسری افراد وسایل بدنسازی را داخل حیاط مدرسه می آوردند و شروع به ورزش می کردند. من هم رفتم در این باشگاه ثبت نام کنم که مربی آن به من گفت چند ساله هستی. وقتی من گفتم 13 ساله هستم، مربی گفت که وقتی 14، 15 سالت شد، بیا. من همان جا ایستادم و تمرین بقیه را نگاه کردم. بعد از آن بود که با وسایل خانه به هر شکلی که می شد، وزنه می ساختم و بدنسازی را انجام می دادم.

 

* 7 خانه پدری را در راه پرورش اندام فروختم

همینطور جلوتر آمدیم و علاقه مندان به این ورزش بیشتر شدند. حالا دیگر بیش از 60 سال از آن دوران می گذرد. من در 60 سالگی بالاخره موفق شدم این ورزش را مستقل کنم. سال ها زیر نظر فدراسیون وزنه برداری بودیم و مسابقات را هم با بودجه خودمان برگزار می کردیم. حتی پول اعزام وزنه بردارانی همراه ما بودند را هم خودمان می دادیم. یک روز یک جا گفته بودم که پرورش اندام ارث پدری من است. من 7 خانه پدری فروختم تا پرورش اندام به اینجا رسید. هر چه داشتم، در راه این ورزش دریغش نکردم. اما موقعی که فدراسیون مستقل شد، من بیش از 60 سال سن داشتم و دیگر انگیزه و توان کافی برای کار کردن وجود نداشت. زحماتی زیادی در آن دوران کشیده شد و شاید شانس هم با ما یار بود که توانستیم این فدراسیون را مستقل کنیم.

 

* بهترین و بدترین خاطره از پرورش اندام

وقتی فدراسیون پرورش اندام مستقل شد، سامان پسرم در اوجش بود. اولین بار بعد از تاسیس فدراسیون برای مسابقات به چین رفتیم و سوم جهان شدیم. سامان آنجا درخشید و فیگورهای جذاب و جدیدی گرفت که تا چند ماه لوگوی شبکه یورو اسپرت هم فیگور سامان بود. این شاید یکی از بهترین خاطرات من در دوران پرورش اندام بود که بعد از استقلال فدراسیون توانستیم اعزام انجام دهیم و سامان هم آنجا درخشید. بدترین خاطره ام از پرورش اندام هم قطعا درگذشت یزدان راد بود.

 

* به عملکرد فدراسیون نمره قبولی می دهم

من قبل از اینکه آقای نصیرزاده رییس فدراسیون شود، ایشان را می شناختم و دوستی قبلی با ایشان داشتم. به نظر من در طول این سه سال که از مدیریت آقای نصیرزاده در فدراسیون می گذرد، رییس فدراسیون نمره قبولی گرفته است. قبلا فدراسیون بدنسازی و پرورش اندام فقط یک رشته داشت، اما الان از فیتنس تا قویترین مردان و مچ اندازی همه فعال هستند و حتی بانوان هم در رشته های زیادی اعزام می شوند. او لشگر یک نفره است و من همیشه دعایش می کنم که موفق باشد. از عملکرد فدراسیون به عنوان یک پیشکسوت راضی هستم و دختر و پسرم را هم می بینم که با فدراسیون همکاری دارند. آقای نصیرزاده به من پیشنهاد کردند که امسال مسابقات کشوری به نام بنده برگزار شود که این موضوع باعث افتخار من خواهد بود.